به گزارش راهبرد معاصر؛ چالش های فعلی اقتصاد کشور در عرصه تجارت خارجی بر کسی پوشیده نیست، ولی عبور از وضعیت فعلی علاوه بر نیاز به داشتن تاکتیکهای متناسب نیاز به استراتژی نیز هست، بانک مرکزی با اقداماتی نظیر ایجاد برخی سازوکارهای داخلی برای تغییر لنگر ارزی کشور و برخی رایزنی ها با کشورهایی مانند عراق زمینه های جدیدی برای پیشبرد تجارت خارجی ترتیب داده است ولی این کافی نیست، کشور باید استراتژی های کلان تجاری در سطح جهانی برای خود به تصویر بکشد که در آن افق مشخص باشد، یکی از این استراتژی ها که توسط مقام معظم رهبری نیز توصیه شده سیاست چرخش به سمت شرق است، در این مسیر اما چالشهایی اساسی وجود دارد. رقبای شرقی ما در تکاپو برای به ثمر نشاندن استراتژی های جهانی خود هستند؛ به صورت مشخص ترکیه، امارات، هند و چین سردمداران کلان جریان تجارت در دنیا هستند؛
کلان روندهای تجاری شرق
اگر به نوعی سیاست تجاری غرب را همچنان بر مدار نواستعمارگری تحلیل و تفسیر کنیم، کلان استراتژی های شرق ولی به گونه ای دیگر در حال بازتعریف است، شرق در حال احیای تمدنهای باشکوه گذشته خویش است، کلان استراتژی کلی تجاری شرق حاصل برآیند شبکه های تجاری کشورهای صاحب ایده در تجارت است، در این زمینه چهار حوزه تمدنی چین، هند، ایران و ترکیه و یک خرده جریان موثر امارات را میتوان شکل دهنده آینده جریان های تجاری شرق دانست.
انورپاشا رهبر قیام ترکان جوان در واپسین روزهای حکومت خود در درون سیستم سیاسی عثمانی ها در سالهای 1918 نطفه ایده ای را گذاشت که بعدها از سال 2000 و با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه پی گرفته شد، این گروه در پی شکست در حوزه های عربی و اروپایی در طی جنپ جهانی دوم و فرصت های به دست آمده از قبل فروپاشی روسیه تزاری شعاری را مطرح کردند که حاوی تشکیل یک کنفدراسیون ترکی از خود سرزمین ترکیه تا سرزمین های جنوبی روسیه و شرق و شمال چین را شامل میشد، کنفدراسیون ترکی حاوی یک ایده نژادی و سیاسی است. حزب عدالت و توسعه به مرور زمان از سالهای 2000 این استراتژی کلان را به وسیله دو بال شبکه آموزشی و شبکه تجاری جلو برد، این شعار سیاسی در برخی نقاط تا تلاقی های امنیتی هم پیش رفت به صورتی که ترکیه از سالهای پیش عهده دار مدرنیزاسیون برخی یگانهای ارتشهای ترکمنستان و ازبکستان شده است، این جریان سیاسی بسته به منافع پان ترکیستی با همه بازیگران جهانی(حتی اسراییل) بازی میکند، بی شک جریان های تجاری آینده جهان تحت تاثیر این روند نژادی قرار خواهد گرفت. در شکل زیر توزیع جمعیتی نژاد ترکی را میبینید:
نام جاده ابریشم نام آنچنان با سابقه ای نیست، بلکه در متون دو سده گذشته دیده میشود، چین اما این نام را برای احیای جایگاه جهانی خود استفاده میکند، مسیری که با محوریت کالاها و تولیدات تجاری چین و با یک سرمایه گذاری حدود 1000 میلیارد دلاری در حال انجام است، این مسیر نیز مانند کلان روند پان طورانیسم حاوی ایده های نظامی و امنیتی است، شاید مشهودترین بروز آن ایجاد شبکه ای از بنادر نظامی در طول مسیر دریایی این جاده و رشد انفجاری نیروی دریایی چین باشد ولی نشانه های غیر صریح این جریان تجاری در دامنه های وسیعی از اعطای وامهای کلان به برخی کشورها که قادر به باز پس دادن آن نیستند، ایجاد شبکه زیرساخت فیبرنوری جهانی با مرکزیت چین و ایجاد شبکه ای از ماهواره های کوانتومی در فضا در مجموعه بیدو است، بی شک سلطه چین نه سلطه ای سخت که سلطه نرم و بی سر و صدا خواهد بود ولی این روند قطعا کلان روند تجارت در دنیای فرداست. جریانی که دیگر آمریکا نقش ضعیفتری در آن دارد.
در پازل تجارت شرق هند اما بازیگر موثریست ولی هند به عنوان یکی از رقبای منطقه ای چین نسبت به طرح جاده ابریشم دریایی این کشور، رهیافتی بدبینانه داشته و تلاش نموده تا با ارائه طرح مائوسام طرح جاده ابریشم دریایی چین را به چالش بکشد. این طرح ولی با چالشهای خاص خود روبروست؛ این کشور هنوز در دام نواستعمارگری گیر افتاده است و علی رغم رشد اقتصادی بالا قادر نیست به عنوان یک بازیگر جهانی عرض اندام کند. ولی قطعا رشد اقتصادی بالای این کشور در تکمیل حلقه کلان جریانهای فوق الذکر نقش ایفا کند.
خرابکاری اطلاعاتی و نفوذ در بنادر منطقه خلیج فارس و دریای عمان تنها اقدام دارنده 80 درصد سهم تجاری کشورهای عربی نیست، امارات سهام کانال سوئز را خریده است و با لشکرکشی به یمن آنچه از نوار ساحلی یمن را میخواسته را تاکنون به دست آورده است، این کشور امیرنشین خیال های بزرگتری در سر دارد، با یک آزمون و خطا در عرصه سیاست این کشور سعی دارد تا نقش مستقل تری را ایفا کند، البته این مسیری بود که بسیاری از کشورهای اقماری آمریکا پی گرفته اند.
ایران و استراتژی تمدن نوین اسلامی
ایران هم اکنون محمل یک جریان تمدنی در سطح جهانیست، محور این جریان شاید در دوران صفویه با محوریت ایران شیعی و ساخت یک ملت شروع شد ولی هم اکنون در حال گسترش به سمت بیرون از مرزهاست و صرفا ایرانی بودن حلقه واسط نیست، ولی در ساحت ایرانی اتفاقات شایانی در حال وقوع است؛ این اتفاق دستور ویژه رهبری مبنی بر توجه جدی بر سواحل مکران و تقسیم این ساحل بین نهادهای مسئول برای اجرای طرح های توسعه ای هست. چندین طرح بزرگ آب شیرین کن و صنعتی و بحث های جدی در رابطه با انتقال جمعیت به این مناطق در جریان است. اما اهمیت این موضوع اینجاست که سیاست ایران با این کار پس از چندهزار سال از بری بودن به سمت بحری شدن پیش میرود، تکیه آینده سیاست در ایران بر اقیانوس ها خواهد بود. مطمئنا گسترش حوزه نفوذ ایدئولوژیکی ایران به بسط زیرساخت انسانی برای تجارت آینده این کلان روند کمک خواهد کرد.
آینده و جایگاه ما
سلام صبح بخیر
چند نکته را در خصوص این یادداشت باید خدمت شما عرض کنم:
1- اگرچه روسیه بخش قابل ملاحظه ای از اهداف استراتژیک خود را در غرب و اروپا تعریف کرده اما از گذشته دور تا به امروز همواره یکی از قدرتهای شرقی و یا حداقل کاملا موثر بر بازیگران شرقی بوده است. در این یادداشت اصلا روسیه دیده نشده است.
2- نگاه به ترکیه صرفا از منظر نژادی و تمدن ترکی و تورانی، راه تحلیل را کاملا به خطا می برد. ترکیه بازوی قدرتمند اجرایی حرکت اخوانی است. بازوی فکری این حرکت مصر و بازوی مالی آن حاشیه جنوبی خلیج فارس و بویژه قطر است. بدون در نظر گرفتن این عامل مسیر تحلیل کاملا به خطا می رود
3- جاده ابریشم جدید حتی در مفهوم تعاریف اولیه در این مطلب دچار اشتباه فاحش است. کاملا این تعریف و مفاهیم مرتبط از منابع غربی استخراج شده است.
4- در این مطلب برای امارات هویتی مستقل به عنوان یک خرده جریان شرقی در نظر گرفته شده است در حالی که امارات از پایه هویتی مستقل ندارد و کاملا در اختیار غرب است.
5- حلقه مفقوده افغانستان در رابطه با ایران به خوبی مورد اشاره قرار گرفته است. بهتر بود این حلقه مفقوده بیشتر مورد بحث قرار می گرفت. چون از مهمترین نقاط تاریک استراتژی های کلان ایران است.
6- رقابت ترکیه و چین چالش ایران معرفی شده است اما مقاله در تعریف ابعاد و بازیگران این رقابت و دلایل تاثیر این موضوع بر ایران سکوت کرده است.
ببخشید که دیر شد. انشاءالله که مفید باشد.